dastanak

dastanak

Stay with us
dastanak

dastanak

Stay with us

تنبیه بزرگ ....!!!!!!!!!

تنبیه بزرگ 

پیرمرد نمک فروشی بود که هر روز بار نمک را بر دوش الاغش می گذاشت و به شهر میبرد .

بار نمک انقدر سنگین بود که الاغ از صاحبش عقب می افتاد .در مسیر انها برکه ای پر اب بود.

روزی الاغ در حالی که تلاش میکرد از روی پل چوبی به ان سوی راه برود پایش لغزید و در اب افتاد.

نمک ها خیس شدند و بخش زیادی از انها در اب حل شد.الاغ پس از تلاش فراوان از برکه بیرون امد

و متوجه شد بارش کاملا سبک تر شده.

او با خود گفت بهتر است که تظاهر کنم بارم سنگین است .با این کار مرد نمک فروش هیچ وقت

نمی فهمد که چگونه بارم را سبک میکنم.

مرد نمک فروش از دور شاهد ماجرا بود ...

او ان روز به روی خود نیاورد اما فردای ان روز بار الاغ را مملو از پنبه کرد .

الاغ دوباره تظاهر کنان راه افتاد و خود را به به برکه انداخت . پنبه ها پس از اب خوردن ان قدر 

سنگین شدند که الاغ را نای تکان خوردن نبود.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد