ایده ی خوب ...
ساختمان کتابخانه انگلستان قدیمی بود و تعمیر ان فایده نداشت . قرار بر این شد کتابخانه ی جدیدی
ساخته شود . اما وقتی ساخت بنا به پایان رسید . کارمندان کتابخانه برای انتقال میلیونها کتاب دچار مشکل
شدند یک شرکت انتقال اثاث از دفتر کتابخانه خواست که برای این کار 3میلیون و 500هزار پوند بپردازندتا این
کار را انجام دهد.اما به دلیل فقدان سرمایه کافی این درخواست از طرف مدیریت کتابخانه رد شد . فصل
زمستان فرا رسید و هوا بارانی شد . اگر کتاب ها به زودی منتقل نمی شدند خسارات سنگین فرهنگی
و مادی زیادی متوجه انگلیس می شد . رییس کتابخانه بیشتر نگران و دست اخر بیمار شد .روزی کارمند
جوانی از کنار دفتر رییس رد میشد.با دیدن صورت سفید و رنگ پریده رییس بسیار تعجب کرد و از اوپرسید
که چرا اینقدر ناراحت است . رییس مشکلات کتابخانه را برای او تشریح کرد اما بر خلاف توقع وی جوان
پاسخ داد : سعی میکنم مسله را حل کنم ...
روز دیگر در همه ی شبکه های تلوزیونی و روزنامه ها و اگهی ها خبری منتشر شد با ابن مضمون :
همه ی شهروندان میتوانند به رایگان و بدون محدودیت از کتابخانه کتاب به امانت بگیرند و بعد از بازگرداندن
ان را به نشانی زیر تحویل دهند
خود را تغییر دهیم نه جهان را ....!!!!!