dastanak

dastanak

Stay with us
dastanak

dastanak

Stay with us

ایمان واقعی...

روزی بازرگان موفقی از سفر برگشت و متوجه شد خانه و مغازه اش در غیاب او اتش گرفته و کالا های گرانبهایش همه 


سوخته وخاکستر شده اند و خسارت هنگفتی به او وارد امده است...

 

             فکر میکنید ان مرد چه کرد؟


             کسی را مقصر شمرد؟


              یا اشک ریخت؟


              نه......


او بالبخندی بر لبان رو به اسمان کرد و گفت:خدایا میخواهی که اکنون چه کنم؟


مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود تابلویی بر ویرانه های مغازه اش اویخت که روی ان نوشته بود...


مغازه ام سوخت! اما ایمانم نسوخت!


فردا شروع به کار خواهم کرد.....